شهید محمــــود مـــلائـی ایولی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید محمــــود مـــلائـی ایولی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید محمــــود مـــلائـی ایولی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام محمــــود مـــلائـی ایولی از شهدای روحانی نوجوان شهرستان ساری می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : گل برار
تاریخ تولد : 1348/05/11
تاریخ شهادت : 1364/12/28
محل تولد : ساری
گلزار روستای ایول ساری
نحوه شهادت :اصابت ترکش به سر
محل شهادت : فاو - عملیات والفجر 8
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

آخرين مطالب

زندگینامه شهید محمود ملایی ایولی

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ق.ظ

مسافری عاشق در دشت‌های دلدادگی، راهی سرزمین آفتاب، بغض نشکفته ای که در سینه داشت آرام آرام جاده های وصل را پشت سر می‌گذاشت. فکر رسیدن به آفتاب اندود سفر را از جانش می زدائید و تلخی های راه را برایش هموار می ساخت. با هر قدم که بر می داشت خاطراتی سبز را در دفتر دلدادگان به یادگار می گذاشت بی تو بودن سخت است ولی تو ماندن از آن سخت تر، و این است که او اکنون گرمای تابستان و سردی زمستان را به جان می خرد و ضعیفی جسم را از یاد می برد، تاریخ بی تو بودن با لذت با تو در آمیختن و تو گردیدن معامله نماید. محمود سه سال 1348در روستای ایول شهرستان ساری به دنیا آمد. دوران راهنمایی را به پایان نرسانیده بود که شوق دانستن علوم اهل بیت (علیه السلام) او را راهی حوزه علمیه نمود و به کوله باری از عشق و امید در مدرسه علمیه سعادتیه شروع به تحصیل نمود. از همان حوزه ای که از حجره هایش بوی ملکوت به مشام جان می رسید و در گهواره خود لالایی شهادت را در گوش صدها شهید زمزمه کرده بود و مهد تربیت صدها کبوتر سبکبال بود عازم دشت خون و بلا و کربلای جبهه ها شد، حال او همان مسافر سرزمین آفتاب بود که بغضش در تاریکی شب و در میان زمزمه های دعای کمیل می شکفت تا نهال عشق را در سینه آبیاری کند بر دشت سینه اش می‌بارید تا گرد و غبار غیر دوست را از لوح دل جز الف قامت یار را به تماشا ننشیند و در مکه عشق جز احرام خون ببندد. آری از میان همین زمزمه ها بود که محمود خود را در سرزمین آفتاب می‌دید و از آنجا احرام خون بسته راهی دیار حسین (علیه السلام) شد و خود آفتابی شد تا بر قلب تاریکی ها بتابد و برفهای بی عاطفگی را به رودهای محبت تبدیل کنند. آری آخرین زمستان عمر او در این دنیای خاکی آغاز بهاری در سرزمین آفتاب بود و در عالم افلاکی 28/12/63 آخرین برگ عمر او بود- ترکشی که میهمان سر محمود شد او را سردار عشق کرد و و در اروند و شهر فاو هرگز عروج او را از یاد نخواهند برد.

۹۴/۱۱/۰۵ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی